پشیمانی
منو یکی از دوستام موهامون فره من مشکی اون قهوه ای موهای من بلند بود واسه اون کوتاه.....چندوقت پیش امد گفت دوست جان بیا برویم موی خود را دائم العمر صاف کنیم تا همرنگ اکثریت جامعه بشویم! که ما نیز فاز روشن فکر بودن گرفتیم و گفتیم مگر موی فر چش است؟! تازه ما میخواهیم همیشه با دیگران متفاوت باشیم....خلاصه او رفت موی خود را صاف کرد و خوشکل موشکل شد و حتی بعدش سریع شوهر کرد!!! و من نیز« کمافی السابق » به موی فر خود مینازیدم...تا اینکه ان روز شوم فرا رسید ...من جلوی اینه برای خود قر میدادم و اواز میخواندم که ناگهان چشمان به جمال موخورهای مویمان روشن شد....کمی از ان را کوتاه کردم...فردایش دیدم خیر فایده ندارد پس خودم را دست خانم ارایشگر مهربان! سپردم و گفتم تا جایی که موخوره دارد کوتاه کن که اوهم نامردی نکرد و موهایمان را پسرانه کوتاه کرد....بماند که من چقدر در دلم زار زدم و اورا با الفاظ بسیار زیبا ! مزین کردم....حالااااااا یکی بگوید من چههههه کنمممم موهام شبیه لونه کبوتر شده با قابلیت نگه داری از سه الی چهار تخم و مزین به سیستم گرمایشی! نه صاف میشه نه بسته میشه....یعنی یکی منو تو خیابون ببینه که تپه میبینه که ی شال روشهههه!!!!